کد مطلب:141564 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:246

حرکت از مکه به عراق
هنگامی كه امام نامه مسلم را دریافت كرد، عزم خروج از مكه كرد و به سوی عراق رهسپار شد. بنابراین، در جمع یاران در شب هشتم ذی حجة الحرام، خطبه ای این گونه انشاد فرمود:

حمد و سپاس برای خداست، و هر چه كه خدا بخواهد (به وقوع خواهد پیوست)، نیرو و قدرتی نیست، مگر برای خداوند، و درود و سلام خدا بر رسولش باد. مرگ بر فرزند آدم چون خط گردنبند به گردن دختران نوشته شده است. شوق دیدار گذشتگانم چون علاقه یعقوب به یوسف حزن را از دلم می زداید. خدای تعالی محل شهادتی را بر من اختیار كرده است كه آن را ملاقات خواهم كرد. گویا می بینم كه وحشیان بیابانی بندبند مرا بین


نواویس [1] و كربلا از هم گسسته اند. پس آنها شكم های خالی و گرسنه خویش را از من پر خواهند كرد. [2] آری فراری نیست از آن چه قلم (خداوندی) بر آن رفته است. رضای خداوند رضای ما اهل بیت است. بر بلای او شكیبایی می ورزیم و ما را پاداش صبركنندگان عنایت خواهد كرد. دیگر قرابت و خویشی از رسول الله باقی نمانده مگر این كه در بهشت همه در كنار هم جمع شده اند كه چشم او روشن گردد و وعده هایی كه به آنها داده برآورده گردد. آری، هر كس كه حاضر است در راه ما خونش را نثار كند در حالی كه نفسش را به ملاقات با خدای تعالی وعده داده، پس فردا همراه ما كوچ كند كه من فردا صبح كوچ خواهم كرد. ان شاء الله تعالی. [3] .

امام پس از عمره مفرده به دلایل امنیتی، اقامت در كنار بیت الله الحرام را مناسب ندیده، از مكه در روز سه شنبه، هشتم ذی حجة الحرام - روز ترویه - به سوی كوفه رهسپار شدند. [4] البته سفر امام در زائران بیت الله الحرام این پرسش را برانگیخته بود كه چرا امام


بر خلاف مسیر حجاج در حركت است. ابواسحاق اسفراینی می گوید: «حسین علیه السلام با زن و بچه و عشیره خود از مكه خارج شد، در مكه 17 نفر از مردان اهل بیتش او را همراهی می كردند و 60 یاور از اصحاب كه سواره و پیاده بودند». [5] .


[1] «نواويس» محل دفن حر بن يزيد رياحي است: بني رياح آنجا سكونت داشته اند. از اين عبارت امام شايد بتوان اين گونه استفاده كرد كه امام حسين عليه السلام ياران خود را پاره هاي تن خويش و بندي از بندهاي خود تلقي فرموده اند، چنان كه حر را جزئي از بند بدن خويش به شمار آورده اند.

[2] اشاره به آن است كه اهل دنيا توسط من به دنياي خويش خواهد رسيد.

[3] شرح الاخبار، ج 3، ص 146؛ بحارالانوار، ج 44، ص 366. «الحمدلله، ما شاء الله، و لا حول، و لا قوة الا الله، و صلي الله علي رسوله و سلم، خط الموت علي ولد آدم مخط القلادة علي جيد الفتاة، و ما اولهني الي اسلافي اشتياق يعقوب الي يوسف، و خير لي مصرع انا الاقيه، كاني باوصالي يتقطعها عسلان الفلوات بين النواويس و كربلا، فيملان مني اكراشا، جوفا و اجربة شغبا، لا محيص عن يوم، خط بالقلم، رضي الله رضانا اهل البيت، نصبر علي بلائه و يوفينا اجور الصابرين، لن تشد عن رسول الله لحمته، و هي مجموعة في حظيرة القدس، تقربهم عينه و تنجز لهم وعده. من كان فينا باذلا مهجته، موطنا علي لقاء الله نفسه، فليرحل معنا، فاني راحل مصبحا، ان شاء الله».

[4] اين مشخصات را از نامه امام حسين عليه السلام به مسلم بن عقيل بر گرفته ايم. مشروح اين نامه را در بحث از منزل «حاجر» آورده ايم.

[5] الامام الحسين و اصحابه، ص 148، ناگفته نماند كه بين مورخين در تعداد همراهان امام اختلاف فراواني است.